ناگفته های جزیره مجنون | زندگینامه شهید «عباس زینی»
به گزارش نوید شاهد استان مرکزی، شهید عباس زینی در نیمه بهمن 1344 در شهرستان خمین دیده به جهان گشود.
آمدنش رحمتالله را بسیار خوشحال کرد. تحصیلات ابتدایی را تا دبیرستان در
زادگاهش پشت سر گذاشت. در کنار تحصیل علم به ورزش نیز پرداخت و در
باشگاه رزمی شهر خمین در رشته کونگفو حضوری فعال داشت و از ورزشکاران
نمونه این شهر بود.
سال پایانی دبیرستان با عضویت در بسیج در کلاسهای
ورزشی و نظامی آنجا حضور داشت و همین حضور ایشان را با مبانی انقلاب آشنا
کرد و با توجه به اینکه بیش از دو سال از شروع از جنگ گذشته بود، حضور
دوستانش در جبهه و همچنین تشییع شهدای شهر موجب شد که بیش از پیش علاقهمند
به حضور در جبهه شود.
بعد از کسب رضایت از خانواده در حالی که وارد هفده امین سال زندگی شده بود، عازم جبهههای نبرد حق علیه باطل شد. به دلیل قوای جسمی بالا به زودی به عنوان تیربارچی گردان روحالله از لشکر 17 علی بن ابیطالب(ع) به کارگیری شد و در خط مقدم جبهه حضور یافت.
جزیره مجنون در 4 اسفند سال 1362 شاهدی بود برای رشادتهای شهید زینی، در همین عملیات در حالی که عباس ایستاده به سوی دشمن آتش گشوده بود، تیر دشمن بر قلبش نشست و در همان لحظه شهد شیرین شهادت را نوشید. عباس با الگو گیری از هم نامش حضرت ابوالفضل العباس(ع) راهش را انتخاب کرده بود و به مقصدش رسید. پیکر مطهر این شهید والامقام در گلزار شهدای شهرش آرمیده است.
فرازی از وصیتنامه
اکنون با تو سخنی دارم مادر
وصیت باشد این شعرم به تو مادر
بدان مادر که این فرزند تو هر روز و هر شب فکر این باشد
ولی مادر سفارش میکنم بر تو که از تقصیر این فرزند خود بگذر
حلالم کن حلالم کن
مکن زاری صدا را حبس کن در سینهات مادر
خدایا اینک با یاد تو به منظور احیای دینم و تداوم انقلابم به جبهه
میروم نه به خاطر انتقام یا نام و مقام.
اگر خدا این جان بیارزش مرا قبول کند، مرا در آخرت روسفید گرداند. از مرگ من ماتم مگیرید این راهی است که حسین(ع) هم آن را ادامه داد و ما مسلمین باید سخن حسین(ع) را که گفت: هل من ناصرا ینصرنی را لبیک گوییم و به سوی او بشتابیم... .
منبع: اداره هنری، اسناد و انتشارات بنیاد شهید و امور ایثارگران استان مرکزی